مدرک فوق دیپلم |
Associate Degree |
لیسانس رشتههای علوم انسانی (مثل زبان،...) |
B.A. (Bachelor of Arts) |
لیسانس رشتههای علمی و فنی (مثل ریاضی،...) |
B.S. (Bachelor of Science) |
فوق لیسانس رشتههای علوم انسانی (مثل زبان،...) |
M.A. (Master of Arts) |
فوق لیسانس رشتههای علمی و فنی (مثل ریاضی،...) |
M.S. (Master of Science) |
دکترا |
PhD. (Doctor of Philosophy) |
رئیس دانشگاه |
principal/chancellor |
رئیس دانشکده |
dean of faculty |
استاد مشاور |
advisor |
استاد راهنما |
supervisor |
جشن فارغ التحصیلی |
graduation ceremony |
آموزش عالی |
higher education |
تحصیلات تکمیلی |
postgraduate studies |
دانشجوی دورهی کارشناسی |
undergraduate student |
دانشجوی دورهی کارشناسی ارشد |
postgraduate student |
وام دانشجویی |
student loan |
مدیر گروه |
head of department |
پایاننامه |
dissertation/thesis |
مدرک دانشگاهی داری؟ |
Do you have a degree? |
مدرکت چیه؟ |
What's your degree? |
مدرک زبان دارم. |
I've got a degree in English. |
پدرم فوق دیپلم زبان دارد. |
My father ahs an associate's degree in English. |
لیسانس ریاضی دارم. |
I have a B.S. in mathematics. |
لیسانس ادبیات زبان انگلیسی دارم. |
I have a B.A. in English literature. |
مدرک افتخاری دکترای حقوق |
the honorary degree of Doctor of Laws |
کجا لیسانست را گرفتی؟ |
Where did you get your bachelor's degree? |
کنکور |
university entrance exam |
دانشجوی دانشگاه دولتی هستم. |
I study at a state university. |
دانشکدهی هنر |
art college |
دانشجوی پارهوقت/تماموقت دانشگاه دولتی هستم. |
I study part time/full time at the state university. |
دانشجوی سال اول/دوم/سوم/سال آخر هستم. |
I am a freshman/sophomore/junior/senior. |
اصطلاح شماره 2
Take it on the lamb
معادل فارسي: در رفتن
Poor Richard has always had his problems with the police. When he found out that they were after him again, he had to take it on the lamb. In order to avoid being caught and thrown in jail, he was forced to flee in a great hurry.
بيچاره ريچارد هميشه بـا پليس مشکل داشته. وقتي فهميـد که اونا دنبالش هستند، مجبـور شد در بره. براي اينکه گير نفته و تو زندون نيفته مجبور شد به سرعت فرار کنه.
اصطلاح شماره 1
Horse of a different color
معني: يک موضوع ديگر، يک مطلب کاملاً متفاوت، وصله ناهمرنگ
Eric likes to play jokes on his friends, but he makes sure that nobody is hurt by any of his pranks. A prank that hurts someone is a horse of a different color! Being playful is one thing, but hurting someone by one's prank is quite a different matter.
اريک دوست دارد با دوستانش شوخي کند، اما مواظب است که کسي از شوخيهاي او ناراحت نشود. شوخياي که کسي را ناراحت کند يک موضوع کاملاً متفاوت است. شوخ بودن يک چيز است و آزردن ديگري با شوخي چيز ديگري است.
جملات شرطی نوع دوم
از جملات شرطی نوع دوم برای بیان یک شرط یا موقعیت غیر واقعی یا غیر ممکن و نتیجه محتمل آن در زمان حال یا آینده بکار میرود. در واقع در این نوع جملات حال یا آیندهای متفاوت را تصور میکنیم.
if | گذشته ساده | would ('d) would not (wouldn't) |
مصدر بدون to |
if |
I had more money, I |
would ('d) |
buy a new car. |
if |
you lived in England, you |
would ('d) |
soon learn English. |
چند مثال دیگر:
-
If he needed any money, I'd lend it to him. (But he doesn't need it)
(اگر به پول احتیاج داشت به او قرض میدادم)
-
If I had more time, I'd help you.
(اگر وقت بیشتری داشتم به شما کمک میکردم)
-
If I were* a rich man, I'd buy an expensive car.
(اگر ثروتمند بودم یک ماشین گرانقیمت میخریدم)
-
I wouldn't accept the job (even) if they offered it to me.
(اگر آن کار را به من پیشنهاد میکردند هم قبول نمیکردم)
* در این نوع جملات، اغلب بجای was از were استفاده میشود:
-
If I were living in Tehran, we could meet more often.
جملات شرطی نوع سوم
از این نوع جملات شرطی برای تصور گذشتهای غیر ممکن استفاده میشود. در واقع در این نوع جملات، گوینده آرزوی یک گذشته متفاوت را دارد. (ولی به هر حال گذشتهها گذشته!)
if + گذشته کامل + would have + قسمت سوم فعل (p.p.) + .... |
-
If I'd seen you, I would have said hello.
(اگر تو را دیده بودم، سلام میدادم)
-
If he had driven more carefully, he wouldn't have been injured.
(اگر با دقت بیشتری رانندگی کرده بود، مجروح نمیشد)
-
If I had known you were in hospital, I would have gone to visit you.
(اگر میدانستم در بیمارستان بستری بودید میآمدم و شما را ملاقات میکردم)
-
I would have gone to see him if I had known that he was ill.
(اگر میدانستم بیمار بود میرفتم و به او سر میزدم)
|
1- در این نوع جملات میتوان بجای would از could یا might هم استفاده کرد:
2- از would فقط میتوان در عبارت اصلی استفاده کرد و در عبارت شرطی نباید آن را به کار برد:
|
جملات شرطی
جملات شرطی شامل دو قسمت میباشند: یکی عبارت شرطی و دیگری عبارت اصلی. عبارتی که حاوی if باشد را عبارت شرطی و عبارت دیگر را عبارت اصلی مینامیم.
رویدادی که در عبارت اصلی توصیف میشود بستگی به شرطی دارد که در عبارت شرطی بیان میشود.
we will get wet. |
If it rains this evening, |
عبارت اصلی |
عبارت شرطی |
عبارت شرطی میتواند در انتهای جمله نیز بیاید، ولی در این صورت علامت ویرگول (,) حذف میشود:
if you press this button. |
The door opens |
عبارت شرطی |
عبارت اصلی |
جملات شرطی نوع اول
از جملات شرطی نوع اول برای بیان یک شرط (یا موقعیت) ممکن و یک نتیجه محتمل در آینده استفاده میشود.
if |
حال ساده |
will/won't |
مصدر بدون to |
if |
I work hard, |
I will |
pass my exams. |
-
If I find your watch, I will tell you.
(.اگر ساعت شما را پیدا کنم به شما خواهم گفت)
-
If we leave now, we'll catch the 10.30 train.
(اگر حالا حرکت کنیم به قطار ساعت 10:30 میرسیم)
-
If I see him, I'll tell him the news.
(.اگر او را ببینم خبرها را به او خواهم گفت)
-
You'll get wet if you don't take an umbrella.
(.اگر چتر نبری خیس خواهی شد
|
علاوه بر will میتوان از should ،must ،can ،might ،may و غیره نیز استفاده کرد که در این صورت معنی آن کمی فرق خواهد کرد:
|
گفته میشود که انسانها تنها از ۱۰ درصد قدرت فکر خود استفاده میکنند و تفاوت بین نوابغ و افراد معمولی تا حد زیادی به این مسآله برمیگردد.
اولین و مهمترین مهارت زبان، مهارت شنیدن است. این مهارت با مهارت صحبت کردن ارتباط نزدیکی دارد و هر دوی این مهارتها بیشتر به صورت محاورهای کاربرد دارند.
تعداد صفحات : 7

Hi my dear friends , welcome to ur own weblog.I am so happy to have u here and hope, u get what u need and enjoy it. Meanwhile ur valuable comment are welcomed. THANKS email address: payam.abbaszade@yahoo.com pengteacher157@gmail.com